نگارش چهارم -

درس 4 نگارش چهارم

Niki gholamy

نگارش چهارم. درس 4 نگارش چهارم

بچه ها یه انشا برام درباره اتاق خواب بنویسید

جواب ها

جواب معرکه

🖤 🙏

نگارش چهارم

تخت من خوب و نرم است. من یک روتختی زیبا روی تختم دارم. روی تختم ملحفه و پتو هم دارم. من از دو بالش پر استفاده می کنم. روی بالش‌های من روبالشی دارد. کمد من یک آینه دارد. من یک چراغ بالای کمد دارم. من همچنین چند قاب عکس با عکس های دوستان و خانواده ام در بالای کمد دارم. یک ساعت زنگ دار کنار تختم هست تا بتوانم صبح به موقع از خواب بیدار شوم. من لباس های زیادی را در کشوهای کمد نگه می دارم. کشوها زیبا و عمیق هستند. کمد من بزرگ است. کمد دیواری است. لباس هایم را در کمد آویزان کرده ام. تمام لباس های من به چوب لباسی آویزان شده است. کفش هایم همگی روی زمین کمد من ردیف شده اند. بالای کمد من قفسه هایی هست. من بازی ها را آنجا نگه می دارم. یک فرش کف اتاق خواب من است. پنجره اتاق خواب من به حیاط پشتی نگاه می کند. روی پنجره اتاقم پرده است. اتاق خواب من خیلی دنج است. شب ها لامپ را خاموش می کنم و زیر کاور می روم. ساعت زنگدارم را برای ساعت هفت تنظیم کردم. سرم را روی بالش می گذارم و خوابم می برد. تاج یادت نره 😍🙏

جواب معرکه

***Arshin*** aalimohammadi

نگارش چهارم

در اتاقی که به اندازه ی یک تنهایی است … خانه ی ما که از مساحتی حدود ۱۰۶ متر مربع برخوردار است در طبقه ی نهم یکی از مجموعه های مسکونی غرب تهران قرار دارد و دارای دو اتاق خواب است که یکی از آنِ پدر و مادرم و آن یکی هم در تصرف من و برادرم است . اتاق ما مساحتی تقریبا ۱۲ متری دارد و هنگامی که درب خانه باز می شود اگر فردی سر خود را به راست بگرداند می تواند درب شکسته ی اتاق ما را که البته با کاغذی A4 پوشانده شده است را ببیند ( این شکستگی ناشی از لگد من به در و حدود دو سال پیش است که آن هم به دلیل دعوایی بود که با برادرم داشتم ! ) . اگر کسی بخواهد وارد اتاق شود اولین چیزی که نظرش را جلب خواهد کرد بوی عودی است که من معمولا آن را شب تا صبح روشن می گذارم ( زیرا بیشتر شب ها تا دیروقت بیدار می مانم و بوی تند عود مانع از به خواب رفتنم می شود ) . اولین چیزی که بعد از وارد شدن به اتاق خیلی جلب توجه می کند دیوارهای پوشیده از پوسترهای مختلفی است که همه ی آن ها سلیقه و افراد مورد علاقه ی من هستند و برادرم هیچگونه دخالتی در این امر ندارد و البته مخالفتی هم نداشت ( زیرا به قول حامد ، دایی ِمن ، زیاد اهل در دیدرس قرار دادن عوامل هویتی نیست ! ) . روبروی درب اتاق ، پنجره قرار دارد که به این دلیل که منظره ی پشتش پنجره ی سایر واحدهای مسکونی است عموما پرده ی آن را کنار نمی زنم مگر اینکه زمانی احتیاج به نور آفتاب داشته باشم . اتاق هم اکنون تحت سیطره ی من است زیرا برادرم حدود ۶ ماهی می شود که شب ها در اتاق نمی خوابد و جای خود را در سالن مهمان خانه می اندازد و فقط تخت دو طبقه ی ما نشان از این موضوع دارد که دو شخص در این اتاق زندگی می کنند ! البته میزها هم دو عدد هستند که یکی به این علت که میز کامپیوتر است زیاد نشان از تعلق به فردی خاص ندارد . تخت دو طبقه ی ما که یادگاری از دوران کودکی است در سمت چپ اتاق قرار دارد . سمت راست پنجره پرتره ای از فروغ در بین تندیس و نوشته ای از زرتشت قرار گرفته است . سمت چپ پنجره چهار پرتره از چهار شاعر ایرانی مورد علاقه ی من هست که پرتره ها بصورت یک گل که دارای چهار گل برگ می باشد در آن قرار گرفته اند . سهراب بالا ، اخوان پایین ، نیما سمت راست و در نهایت شاملو در سمت چپ . در اتاق باز هم پوسترهایی از اخوان و سهراب وجود دارد . اما پرتره ی دیگری که با رنگ قرمز پس زمینه ی آن خیلی خودنمایی می کند چهره ی چه گواراست که صورت او را با رنگ سفید در پس زمینه ای از رنگ قرمز و مشکی قرار داده است . میز من تا به حال هیچ گاه رنگ نظم و ترتیب را بیشتر از یک روز نتوانسته است تحمل کند و همیشه به کوهی از کاغذ و کتاب روی هم قرار گرفته شباهت دارد . بالای آن یک کتابخانه به شکل چهار مستطیل وجود دارد که معمولا در یکی از آن ها کتاب های ترم دانشگاهی ام را می چینم و در سایر آن ها هم بر حسب نوع کتاب ها چیدمانی را قائل می شوم . از زمانی که برادرم دیگر در اتاق نمی خوابد و کارش با میز کامپیوتر هم کمتر شده است من میز او را هم ( میز کامپیوتر ) تبدیل به فضایی شبیه میز خودم کرده ام ، البته با این تفاوت که به دلیل قرار داشتن مانیتور و اسپیکرها بر روی میز فضای کمتری برای ریخت و پاش وجود دارد . حد فاصل میز من و آن یکی میز که الان در تصاحب من است یک کمد سه طبقه با روکشی از آینه وجود دارد که در بالای آن تابلوی معرق کاریه پدربزرگم قرار گرفته و این بیت به زیبایی بر روی آن حک شده است : عشق شوری در نهاد ما نهاد ، حال ما در بوته ی سودا نهاد  . معرکه بده💟💟💟💟
Persian 💜

نگارش چهارم

ما در یک خانه ۸۰ متری دو خوابه در طبقه چهارم غربی یک آپارتمان زندگی می‌کنیم. یکی از اتاق‌ها به پدر و مادرم و دیگری به من و تنها برادرم که از من کوچکتر است، اختصاص دارد. البته برادرم رفت و آمد زیادی در این اتاق ندارد و فقط بعضی از وسایلش را در آن گذاشته. اتاق ما بسیار کوچک است و مساحتش به ۸ متر هم نمی‌رسد. وارد اتاق که می‌شویم، اولین چیزی که به چشم می‌خورد، پنجره ای کوچک روی دیوار مقابل است؛ پنجره‌ای که من هر روز با کنار زدن پرده صورتی رنگش، می‌توانم اندکی از آسمان را ببینم. هرچند که بیشتر مواقع به خاطر وجود خانه‌های مقابل، مجبورم پرده را بکشم. زیر پنجره، یک تخت چوبی با روتختی سفیدرنگ و طرح‌های مبهم صورتی قرار گرفته که از پنج شش سال پیش تاکنون وزن مرا تحمل کرده است. میز کوچک کامپیوتر را در کنج اتاق و سمت راست تخت گذاشته‌ایم و اگر کسی وارد اتاق شود، اولین چیزی که توجهش را جلب می‌کند، همین میز است چون آن قدر کوچک است که به زحمت و با مهارت خاصی توانسته‌ایم مانیتور را روی آن جابدهیم. به دلیل تنگی اتاق، مجبور شدیم دو طرف میز را که با لولا، مانند دو بال به آن وصل شده، بخوابانیم تا جای کمتری بگیرد. اسپیکرها و چند کیف سی‌دی را هم در طبقه پایینی میز چیده‌ایم. صندلی مقابل کامپیوتر، آن قدر قدیمی و کهنه شده که به محض نشستن روی آن، آه از نهادش برمی‌آید و سر و صدا به راه می‌اندازد. من یک کتابخانه کوچک هم دارم که آن را پایین تخت جا داده‌ام و بیش از هر چیز دیگری در این اتاق، دوستش دارم، البته کتابهایش را بیشتر. هرچند تعدادشان زیاد نیست اما از خواندن هر کدامشان خاطره‌ای دارم و با دیدنشان حس خوبی پیدا می‌کنم. پایین کتابخانه شامل سه کشو برای لباسهای من و برادرم و یک کمد کوچک است که خرت و پرتهایم را در آن ریخته‌ام. 👑موفق باشی👑 یه تاج👑 بده مرسی🥹❤ ⭕pls🥹

سوالات مشابه

مرجان هاشمی

درس 4 نگارش چهارم

درس ازاد صفحه ۵۰ ۵۱ روبفرستید